یک فاحشه با یک مشتری عجیب به یک خانه کشور آمد. دو زندانی جوان در قفس او نشسته اند. به محض بیرون آمدن عکس کانال سکس ، آنها زیبایی عجیب و غریب را مجبور می کنند. سبزه تا زمانی که استفراغ کند ، دیک های بزرگ می خورد و بچه ها به طور تصادفی او را در دهان می گذارند ، آن را در گلوی خود کاشته و تخم های خود را سفارش می دهند. آنها آن را مانند سگ می کشند و در یک ترک ، زن فریاد می زند ، یک ثانیه او را خفه می کند ، یا آلت را در یک دسته فوق العاده قرار می دهد. همه اینها به عشق شباهت دارد ، اما وقتی با قیافه خوشحالی فاحشه قضاوت می شود ، آن را دوست دارد. دو بیدمشک بزرگ و مقعد پاره شده ، دستهای مرد قدرتمند چسبانده یا سیلی زده ، انگشتان دست به گردن زن پیچیده شده اند. زندانیان به جای استراحت به سبزه ، مدت طولانی او را نگه می دارند ، سپس او را مجبور به خوردن اسپرم از کاهن می کنند.